این جملات در وصف زندهیاد عمران صلاحی و در مقدمهی آخرین کتاب او آمده است.10 اسفند، روز تولد عمران بود. به این مناسبت خوب است به آخرین کتاب شعر او نگاهی بیندازیم: «پشت دریچهی جهان».
این کتاب، مجموعهی شعرهای چاپنشدهی عمران صلاحی است. شعرهایی که پیش از این در مطبوعات چاپ شده بودند، اما هیچوقت به شکل یک کتاب مستقل در نیامدند و حالا بعد از چند سال به ترتیب سال سرودن کنار هم نشستهاند تا عنوان آخرین کتاب عمران را یدک بکشند.
شعرهای عمران را یکی یکی میخوانم. عمران در این کتاب هم به زبان ساده و بیتکلف خاص خودش شعر میگوید. این ویژگی باعث شده آدمها از هر گروه و با هر سوادی شعرش را بخوانند، بفهمند و لذت ببرند: «خانهی ما پیر است/ روی دیوار حیاط/ آجرها، لق شده میافتند/ مثل دندانهای پوسیده».
طنز یکی از حوزههایی است که معمولاً کمتر مورد توجه شاعران حرفهای قرار میگیرد؛ اما حتماً قبول دارید که هروقت اسم شعر طنز میآید ناخودآگاه نام عمران صلاحی هم به ذهن میرسد.رگههای طنز در شعرهای این کتاب نیز کم و بیش بهچشم میخورد. صلاحی از آن شاعران طنازی است که از طنز نه بهشکل صریح، بلکه با ظرافت و رندی برای انتقال حرفهایش بهره میگیرد: «آوردهاند که شیری/ در روزگار پیری/ چندان حقیر شد که الاغی دلیر شد».
عمران با کلمهها برخوردی امروزی، صادقانه و جسورانه دارد. او هیچ کلمهای را از شعرش حذف نمیکند و با اینحال کمتر کلمهای در شعرش پیدا میشود که توی ذوق بزند. کلمههایی که فکر نمیکردیم هیچوقت راهی به سرزمین شعر داشته باشند، تبدیل به شعر میشوند و موجب میشوند با شعر بیشتر احساس نزدیکی کنیم: «کاغذی روی هوا/ میدود با طوفان/ روی کاغذ، خط من/ میوزد باد بلا/ کلمات/ در هوا پخشوپلا/ شهر/ میپرد روی هوا بام و درش/ خاک عالم بهسرش».
عمران برای دوری از یکنواختشدن ریتم و لحن شعرهایش، چیرهدستانه شگردهایی بهکار میبرد، با کلمهها بازی میکند، مفاهیم را جابهجا میکند و در نهایت شعرهایی نو میآفریند که حس متفاوتی به خواننده م
یبخشند: «کوچه از پله میرفت بالا/ پله میآمد از کوچه پایین/ عشق از کوچه میرفت بالا/ موج میآمد از پله پایین...»
شعرهای «پشت دریچهی جهان» قالبهای متنوعی دارند، از غزل و قطعه گرفته تا ترانه و نیمایی و سپید. عمران در شعرهای کلاسیکش هم زبانی روان دارد و شاعرانگیای همراه با طنز خلق کرده است: «سوسکها آواز میخوانند شبها کنج تنهایی/ سوسکها هر لحظه میمیرند با کابوس دمپایی».
شعرهای عمران اندیشهای عمیق دارند. اندیشهای که شاید در نگاه اول بهچشم نیاید و شعرها ساده و دمدستی به نظر برسند، اما با چندبار خواندن شعر و تهنشینشدن شعر حرفهای لایههای زیرین شعر خود را نشان میدهند: «نمیگذاشت مگس باز کنیم پنجره را/ به آسمان و به ابر و به گل نگاه کنیم/ نمیگذاشت مگس/ به کوه وبرف و درختان و پل نگاه کنیم/ خلاصه تور کشیدیم روی پنجرهها/ بهخاطر مگسی آسمان مشبک شد».
عمران گاهی هم دست به نقد زندگی مدرن میزند و نتایج منفی آن را در شعرهایش به تصویر میکشد: «نهنگان در میان آبها آواز میخوانند/ نهنگان در میان آبهای تلخ تنهایی/ ...نهنگان در میان آبها آواز میخوانند/ صدا گم میشود در هایهوی سوت کشتیها/ و تجهیزات دریایی».
«پشت دریچهی جهان» مجموعهی 271 شعر از زندهیاد عمران صلاحی است که انتشارات مروارید (64041466) آن را در 352 صفحه و با قیمت 6900 تومان منتشر کرده است.